دانلود زیرنویس سریال Dickinson 2019 دیکینسون یک مجموعه تلویزیونی کمدی جریانی آمریکایی درباره امیلی دیکنسون است که توسط آلنا اسمیت ساخته شده و برای Apple TV + تولید شده است. این سریال با بازی Hailee Steinfeld در نقش دیکنسون به مدت 30 قسمت در سه فصل از 1 نوامبر 2019 تا 24 دسامبر 2021 پخش شد.

دانلود زیرنویس سریال دیکینسون “در دوران امیلی دیکنسون با حساسیت و لحنی مدرن می گذرد. ​​بینندگان را به دنیای امیلی می برد و با جسورانه محدودیت های جامعه، جنسیت و خانواده را از دیدگاه نویسنده ای نوظهور بررسی می کند که با او سازگاری ندارد. دیکینسون داستان بلوغ امیلی است – مبارزه یک زن برای شنیدن صدایش.

در قرن نوزدهم آمهرست، ماساچوست، امیلی دیکنسون جوان از تلاش های خانواده اش برای یافتن خواستگار برای او خسته شده است. آخرین نفر یکی از دوستان او به نام جورج است که موافقت می کند یکی از شعرهای امیلی را منتشر کند. سپس امیلی متوجه می شود که برادرش آستین از بهترین دوستش سو خواستگاری کرد. آستین به پدر و مادرش می گوید که قصد دارد خودش و سو را به دیترویت منتقل کند، اما پدرش می خواهد که او در آمهرست بماند. پس از آن، امیلی و سو با هم آشنا می شوند و امیلی از سو می خواهد که همیشه او را بیشتر از آستین دوست داشته باشد. آن‌ها می‌بوسند. جورج سپس به امیلی می‌گوید که شعرش در نسخه بعدی مجله منتشر می‌شود، اما امیلی از واکنش پدرش می‌ترسد.در شام، پدر امیلی اعلام می‌کند که قصد دارد برای کنگره نامزد شود، آستین اعلام می‌کند که او و سو باقی خواهند ماند. امیلی در ذهن خود با مرگ ملاقات می کند و در مورد اشعار او بحث می کند. در آن شب، پدر امیلی در مورد چگونگی او صحبت می کند. نمی خواهد او را از دست بدهد و از او می خواهد که ازدواج نکند و دور شود.

امیلی متوجه می شود که یک استاد قرار است در مورد آتشفشان ها سخنرانی کند، اما پدرش مخالف این است که زنان تحصیلات عالی کسب کنند. بعداً، مادر امیلی از تصمیم شوهرش برای خرید عصبانی می شود در حالی که با خواهرش وینی لباس خرید می کند، امیلی به طور تصادفی لباسی را که سو به دست آورده است می ریزد. پس از آن، امیلی و سو تصمیم می‌گیرند لباس مردانه بپوشند و خود مخفیانه وارد سخنرانی شوند. در کالج، جورج آن‌ها را می‌بیند، اما می‌پذیرد که راز آنها را حفظ کند. اما در قسمتی از سخنرانی، امیلی به طور تصادفی اعلام می‌کند که آنها آنجا هستند. پدرش از کشف کارهای امیلی عصبانی می شود و به او می گوید که دست از شیطنت هایش بردارد. سپس مادر امیلی او را متهم می کند که خودخواه است و فکر نمی کند. سپس امیلی از خدمتکار مگی می خواهد که به او آموزش نان درست کند. آن شب امیلی به سو می گوید که او مانند مردم پمپئی احساس می کند در دام افتاده است. سپس سو به او می گوید که می داند آتشفشان ها چه حسی دارند.